برون سپاری تفکر

تو فضای پر از یخ و نویزهای محیطی که ناشی از پاسخ به پیام‌ها و تماس‌های گوشی بود، بعد از اینکه سوال‌های پرابهامِ پراکنده‌اش رو پاسخ دادم،از ضبط شدن جلسه توسط دوربین اطلاع داد.
نمیدونستم الان باید رو به دوربین لبخند بزنم و دستم رو براش تکان دهم یا چی! 🙂

به عنوان مدیرعامل،  صافی مصاحبه‌شونده‌ها برای مشاور تهرانی‌اش بود. اختیار و مسئولیت انتخاب با مشاورش بود.

البته که مشورت گرفتن اصلا ایرادی نداره اما به عنوان مدیرعامل یک بیزنس موفق اگر ۱ ساعت وقت میذاشت و به این فکر میکرد که چه کسی، چطور میتونه به بیزنس من کمک‌کننده قطعا سوال‌های پخته‌تری می‌تونست بپرسه. قطعا کسی که تونسته یه بیزنس رو سال‌ها زنده نگه داره، تا حد مناسبی قدرت تشخیص و مهارت فن بیان داره، فقط کافیه یه کم به خودش اعتماد داشته باشه.
همه چیز را نیازی نیست آموزش ببینیم، گاهی کافیه تجربیات سال‌های قبل رو الک کنیم.

ایراد برون‌سپاری اختیار و مسئولیت به مشاور اینجاست که منفعت مشاور در مشکل شماست و درآمدش وابسته به وابستگی تو به اونه.

یادم به این شهر سهراب افتاد که میگه:

« من به اندازه یک ابر دلم میگیرد
وقتی از پنجره میبینم که حوری، دختر بالغ همسایه
پای کمیاب‌ترین نارون روی زمین
فقه می‌خواند. »

دیدگاه‌ها

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *